مولف: محمد نجاتی مشاور بازاریابی و سرمایه گذاری
شاید این سوال که (( چرا بسیاری از شرکت هایی که ما آنها را میشناسیم ، در بازاریابی محصولات خود موفق نیستند؟)) سوال اصلی بسیاری از شما عزیزان باشد.
از طرفی بسیاری از خوانندگان و مخاطبان این وبلاگ با هدف کشف زمینه هایی جدید از سرمایه گذاری که در کوتاه مدت به میزانی قابل قبول و حتی عالی سود را نصیب ایشان نماید وارد این وبلاگ میشوند.
در این میان خوانندگان عزیزی نیز هستند که جهت مطالعه مطالب و افزایش بار علمی آکادمیک خود از این وبلاگ استفاده میکنند...
اگرچه تمامی اهداف بالا قابل احترام هستند اما یک نکته در تمامی این موارد فراموش شده است و آن نکته این که : (( دلیل اینکه بسیاری از شرکت ها موفق میشوند و بسیاری از شرکت ها شکست میخورند چیست))
این سوال اساسا با سوالی که در ابتدای مطلب مطرح شد تفاوت دارد:
1- معنای پیروزی
پیروزی در جایگاه های مختلف زمانی و مکانی معنای متفاوتی دارد. گاه کشته شدن پیروزی است و گاه کشتن! جایی که هدف اتلاف وقت دشمن است و این تنها چاره برای زمان خریدن برای نیروهای خودی است این نوع کشته شدن یک پیروزی است! اما زمانی که دشمن در موقعیت خوبی نیست و استراتژی حمله در دستور کار است کشتن است که پیروزی می آفریند!
نتیجه : پیروزی دستیابی به حداکثرِ نتیجهِ موردِ انتظار است!
با این تعریف چگونه باید نتیجه مورد انتظار را شناخت تا بتوان بر روی پیروزی و اندازه گیری آن ( و به فرموده علماء فن اندازه گیری میزان مطلوبیت ناشی از هزینه فرصت آن ) تحلیل و تمرکز نمود؟
خوب اینجا با یک سوال جدید مواجه هستیم که اتفاقا بسیار مهم است...
نتیجه مورد انتظار در هر عملیاتی برابر است با برآیند نهایی نتایج تک تک فعالیت هایی که قرار است برای رسیدن به نقطه نهایی انجام شود. برای مثال شما میخواهید یک فنجان چای برای خود بریزید و نوش جان کنید.
اول باید چای مطلوب شما وجود داشته باشد. شما این چای را دم خواهید کرد؟ اگر اینگونه است که باید دوباره و از اول مراحل دم کردن چای را بدانید و آن را تحلیل کنید، اگر چه که این کار را به اندازه ای انجام داده اید که برای تحلیل آن نیاز به تیم مشاور و کاغذ و قلم و تحقیقات کامل ندارید... شما چای را خواهید خرید؟ در این صورت ریختن چای وظیفه فروشنده است و شما زمانی را که باید صرف این کار کنید با پرداخت مبلغی پول که در آن هزینه چای، آب، انرژی (حرارت)، حقوق و دستمزد(متصدی دکه، سالن یا سلف)،اجاره بها و ... لحاظ شده است خریده اید... و یا 10 ها روش دیگر که بستگی به موقعیت شما دارد....
حالا می توانید چای خود را نوش جان کنید و چون نتیجه مطلوب حاصل شده است از موفقیت خود لذت ببرید... چه؟ این را یک موفقیت محسوب نمی کنید؟ این یک کار عادی بود؟ تا همینجای کار شما یک فعالیت را برنامه ریزی کرده اید(100% نتیجه حاصل شده است)، ابزار لازم را تهیه کرده اید(100% نتیجه حاصل شده است)، نتیجه گرفته اید(100% نتیجه حاصل شده است) 100+100 / 2 = 100 !!! اما اگر چایی که میل کرده اید آن کیفیت مد نظر شما را همراه نداشته است و این نتیجه فقط 70 درصد نتیجه ایست که انتظارش را داشتید، که این رابطه در آن صدق نمی کند و جواب غلط است!؟ خوب شاید عدد 100 برای نتیجه تهیه ابزار و مواد اولیه زیاد بوده است شاید به میزان کافی آب یا چای استفاده نکرده اید یا کیفیت آب و یا چای شما خوب نبوده است پس: 100 + 50 / 2 = 75 !!! اما از کجا معلوم که اانتظار شما بیش از حد نبوده است و در این موقعیت نتیجه 100 دور از انتظار بوده است...
موقعیت؟ به نظر شما این مطلب چه میزان اهمیت دارد تا یک فرد در کسب و کار خود موفق باشد؟
ضرب المثلی وجود دارد که میگوید (( تا شما ندانید که دقیقا کجا هستید به هیچ جای مشخصی نخواهید رسید))
و این ضرب المثل زیبا ضرروت داشتن نقشه که مهمترین وظیفه آن مشخص کردن موقعیت شماست را بیان میکند؟
سوال مهم: آیا خود شما میتوانید نقشه منطقه را ترسیم کنید؟ اگر می توانید که بسیار عالی است و هرگز گم نخواهید شد اما آیا زمان لازم برای اینکار را هم دارید؟
آنچه که عموم شرکت ها از آن غافلند اینست که مشاوران سرمایه گذاری و بازاریابی در واقع موسسات و افرادی هستند که این نقشه ها را دارند و به راحتی می توانند تعیین موقعیت را در کوتاه ترین زمان و با حداکثر درستی انجام دهند و اگر هر فردی شخصا بخواهد نقشه راه خودش را ترسیم کند مسلما یا دیرتر به مقصد خواهد رسید یا هرگز نخواهد رسید مثال درست کردن یک فنجان چای و یا خریدن آن را بخاط دارید؟
و تاسف بار تر اینکه بعضی از شرکت ها فکر می کنند نیازی به نقشه ندارند و به مرور راه خود را پیدا خواهند کرد! این افراد بازار را نمیشناسند و نمیدانند که چه گذرگاه های خطرناکی در آن وجود دارد! و افرادی که بدون شناخت وارد جنگلی خطرناک تر از جنگل آمازون میشوند که نام آن بازار است و قصد دارند از مسیر و طی کردن آن به آرامی لذت ببرند!!! چه سرنوشتی خواهند داشت؟
پس:
1- قبل از ورود به یک موقعیت، آن را بشناسیم
2- قدر وقت را بدانیم و سعی کنیم برای مبالغ کم آن را هدر ندهیم!!!
3- وقتی شروع به کار کنیم که آینده آن کار را به خوبی شناخته باشیم
4- برنامه مکتوبی همراه داشته باشیم که هم نقشه ما باشد و هم در اندازه گیری نتایج کمکمان کند!
5- با منابع کافی وارد شویم!!!
6- وقتی با منابع کافی وارد جای شناخته شده شدیم دیگر از ریسک کردن نترسیم البته ریسکی که عملیات جدیدی را به ما تحمیل نکند ! مثلا پس از ریختن چای هوس اضافه کردن یک طعم جدید اشتها برانگیز ناشناخته به چای نکنیم، شاید به آن حساسیت داشته باشیم !!! انشاء الله دفعه بعد!!!
7- از محاسبه کردن نتایج نترسیم و غفلت هم نکنیم تا یادمان نرود الان کجا هستیم! آمازون ماهی های خطرناکی به نام پیرانا دارد!!! پیرانای بازار شما منتظر غفلت شماست !!! باور کنید!!!
وقتی با پرسش های دقیق و حرفه ای متوجه شویم که چه کسانی ، دقیقا به چه چیزی و با چه قیمتی نیاز دارند و با منابع کافی آن را تولید کنیم و موجود بودن آن را به اطلاع همه نیازمندانش برسانیم چه دلیلی وجود دارد که موفق نباشیم؟
پس موفق باشید و از موفق بودنتان لذت ببرید...
ما نیز همراه شما تا اوج هستیم راه تماس با ما این شماره است:
09172044660 (مدیر روابط عمومی مشاوران برتر میثاق مبین)